دمادم با تاریخ

وبلاگ گروه تاریخ شهرستان فومن

دمادم با تاریخ

وبلاگ گروه تاریخ شهرستان فومن

مورخ و لبخند

مورخان همیشه چیزهایی را از قلم انداخته اند. هیچ تاریخی، کامل روایت نمیکند. کسی چه می داند شاید هنگام نوشتن ماجرایی در دربار خانی یا سلطانی، مورخ بلند شده برود چیزی بیاورد یا کاری بکند و بعد که برگشته چیزی را از دست داده. چیزی که مهم بوده و او ندیده تا ثبتش کند. 

اما همه مورخان در تمام تاریخ ها، یک چیز را کاملا از قلم انداخته اند. چیست آن؟!

هیچ مورخی، ملاحظۀ لبخندها را نکرده است. هیچکس هیچ جایی ننوشته که بعد از فلان واقعه و بیسار پیشامد، لبخند از روی لب چند نفر رخت بربست. ننوشته پیش از هجوم مغولان بر نیشابور، چند کودک می خندیدند. حتی ننوشته انها که به شهر زیرزمینی پناه بردند تا از هجوم مغولان در امان باشند در همان دالان های تاریک زیرزمین هم شاید لبخندی زده اند، لبخند از اینکه نجات یافته اند اما بعد که مغولان بر شهر آب بستند تا کسی در همان زیر زمین ها هم زنده نماند، چند لبخند از لبها گریخته و تبدیل به فریاد و گریه شده؟

نه! هیچ مورخی از لبخندها ننوشته است. شاید کار مورخان جدید باید این باشد که بروند و در کتابهای تاریخ بگردند تا صحنه هایی را پیدا کنند که میشده لبخندی بر لبی نشانده باشد. 

گاندی وقت شناس ترین فرد هندوستان

ترجمه ونداد زمانی


گاندی هر روز ساعت ۴ صبح بیدار می شد و تا نیمه شب که سر به بالین می گذاشت مدام می پرسید ساعت چند است. او همه برنامه های روزانه اش را درست سرساعت انجام می داد. عقربه های ساعت جیبی انگلیسی اینگروسل وی نیز پس از شلیک سه گلوله درست در ۵:۱۲ بعداز ظهر٬ به همراه گاندی از حرکت باز ایستادند.


گاندی عبایی که به تن داشت جیب نداشت و ساعت را با سنجاق و نخ به لباسش می دوخت. وقتی هم که از او می پرسیدند چرا این ساعت انگلیسی را آن هم در حین مبارزه با انگلیسی ها همراه داری می گفت که مخالفتم مسیر وهدف دارد. من مخالف پارچه انگلیسی ها هستم ولی مخالف نژاد یا تکنولوژی انگلیسی ها نیستم.

گاندی از همان شروع مبارزه ملی اش برای استقلال هند از مکتب و باوری به نام » امانت داری» پیروی می کرد. او معتقد بود که کل حیات و همه فرصت ها و دارایی ها و استعدادهای انسانی در حکم یک امانت است و نباید کوچکترین اتلافی صورت بگیرد. تعهد و انظباط و سخت گیری اش در استفاده از وقت تا سر حد هدر ندادن یک دقیقه در زندگی نیز از همین باور نشات می گرفت.

تمام فعالیت روزانه گاندی برنامه ریزی شده بود و با وسواس تمام همه آنها را سر وقت انجام می داد. او حداقل ۵۰ نامه در روز برای مناسبت های مختلف و حتی در جواب نامه های مردم می نوشت. بسیاری از نامه هایش با این جمله تمام می شد که وقتی که برای این نامه گذاشتم بیشتر از مقداری است که می بایست و خداحافظ.

نکته اساسی که گاندی را در برابر فرهنگ و رفتار عمومی ملتش قرار می داد این بود که هندوستان و مذهب هندوئیسم رابطه اش با زمان و ساعت و دقیقه با دیدگاه غربی فرق داشت. هندوئیسم بیشترین دلمشغولی اش با بی نهایت و جاودانگی روحی و فلسفی است و در این میان در ذهن یک هندو دقایق جای مهمی را اشغال نمی کند.

با وجود تاثیر بی نظیر تلاش های گاندی برای سربلندی هندوستان، نمی شود منکر این تناقض رفتاری بین گاندی و ملتش بود. تناقضی که یکی از نویسندگان هند درباره اش می نویسد: ملتی که از یک کلمه برای مفهوم دیروز و فردا استفاده می کند را نمی توان مقید زمان ساخت.


گاندی وقتی اولین فرمان های مبارزه منفی با استعمار انگلیس را در سال ۱۹۳۲ صادر کرد بلافاصله حکم جلبش توسط قرارگاه پلیس بمبئی صادر شد. نقل شده است که وقتی ۳ بامداد به بالینش رسیدند اولین واکنش گاندی این بود که بعد از خواندن حکم بازداشت که برای ساعت ۳:۳۰ صادر شده بود گفت من نیم ساعت دیگر هنوز وقت دارم و بلافاصله دستش را به زیر بالش برد تا ساعتش را در بیاورد، کاری آشنا که هم او و هم رئیس پلیس را به خنده واداشت.

او هرگز با بی توجهی اطرافیان و حتی فامیلش نسبت به زمان راحت نبود و مدام اعتراضش را گوشزد می کرد. یکی از بهترین هدیه های زندگی که دخترش برایش گرفته بود و طبق معمول به صاحبش برنگرداند ساعت زنیت سوئیسی بود که عقربه های شبنما هم داشت.

ساعت زنیت سوئیسی معروف بعدها سمبل تناقضی شد که اختلاف اخلاق و مرام او نسبت به وقت شناسی با جامعه اش را یاداوری می کند. یکی از نوه های گاندی در سال ۲۰۰۹ ساعت زنیت وی را به حراج گذاشت و یک میلیونر هندو که از طریق  چیزی که گاندی با آن مخالف بود،ثروتمند شده است به مبلغ ۱٫۸ میلیون دلار خریده شد. 

گاندی برای آخرین عبادت ۵ بعد از ظهرش که همیشه بدون یک دقیقه بالا و پایین اجرا می شد در روز آخر زندگی اش ۵ دقیقه دیر کرد. او در جلسه دو کاندید جانشینی اش جواهر لعل نهرو و سردار پاتل چنان غرق بود که زمان را فراموش کرد. وقتی که بالاخره توسط نوه هایش به او یاداوری شد با لحن تلخی از دیر شدن وقت دعایش گفت و جلسه را با شتاب ترک کرد. چند دقیقه بعد درست سر ساعت ۵:۱۲ دقیقه، خودش و ساعتش بعد از شلیک ۳ گلوله برای همیشه از حرکت ایستادند

استخوان لای زخم

مستند «استخوان لای زخم» کاری از گروه روایت فتح است که در قالب برنامۀ فانوس، 29 آذرماه از شبکه مستند سیما پخش شد. گویندگی این مستند را ابوالفتح تهامی برعهده داشت و نویسنده و کارگردان نیز محمد حسین مهدویان است.

در این مستند علل و عواملی که به حمله عراق به ایران و تحمیل  جنگ هشت ساله به کشورمان منجر شد، به استناد عکس‌ها و فیلم‌های آرشیوی به نمایش درآمده است. کارگردان جوان در استفاده از  تصاویر آرشیوی روایتی کاملا دراماتیک طراحی کرده و همه عوامل و علل وقوع این جنگ را با لحنی کمیک  روایت کرده تا مخاطب این نسل عمق تراژدی جنگ را عمیقا درک کند و حکایت سنگی را که دیوانه‌ای به چاه می‌اندازد، به یادآورد.

دیدن این مستند برای دانش آموزان سال سوم دبیرستان و دیگر علاقه‎مندان تاریخ معاصر ایران خالی از لطف نیست و به کلاس درسی سینمایی شباهت دارد.

این مستند را میتوان از اینجا دانلود کنید. روی لغت «اینجا» در همین سطر کلیک کرده و در آن صفحه لینکهای دانلود را در انتهای مطلب کلیک کنید.


بارم‎بندی درس‌های تاریخ برای امتحانات نیمسال اول 94-93

برای دریافت نمونه سؤالات نیمسال اول درسهای تاریخ به صفحه بانک سؤالات در ستون سمت راست همین وبلاگ مراجعه کنید و یا روی لغت وبلاگ کلیک نمایید.


تاریخ ایران و جهان  1


درس اول: 1 نمره...

درس دوم: 1.5 نمره

درس سوم: 1.5 نمره

درس چهارم: 1.5 نمره

درس پنجم: 1.5 نمره

درس ششم: 2 نمره

درس هفتم: 2 نمره

درس هشتم: 1.5 نمره

درس نهم: 2 نمره

درس دهم: 1.5 نمره

درس یازدهم: 2 نمره

درس دوازدهم: 2 نمره


تاریخ ایران و جهان 2


درس اول:1.5 نمره

درس دوم:1.5

درس سوم: 1.5

درس چهارم:1.5

درس پنجم:1.5

درس ششم: 1.5

       هفتم: 1.5

      هشتم: 1.5

      نهم: 1.5

      دهم: 1.5

    یازدهم: 1.5

    دوازدهم: 2

    سیزدهم:  1.5


تاریخ معاصر ایران


درس اول: 2 نمره

درس دوم:1.5

درس سوم: 105

درس چهارم: 1.5

درس پنجم: 1.5

درس ششم: 1.5

درس هفتم: 1.5

درس هشتم: 1.5

درس نهم: 1.5

درس دهم: 1.5

درس یازدهم: 1.5

درس دواردهم: 1.5

درس سیزدهم:1.5



جنگ جهانی اول: صد سال پیش در چنین روزی

امروز بیستم آبان ماه 1393 مصادف است با یازده نوامبر 2014. درست صد سال پیش در چنین روزی اولین جنگ بزرگ تاریخ رقم خورد. جنگی که به علت درگیر شدن کشورهای زیادی در آن برای اولین بار لقب جنگ جهانی به خود گرفت. جرقۀ این جنگ در یازده نوامبر 1914  با کشته شدن ولیعهد اتریش آغاز شد و تا سال 1918 به طول انجامید. 


شرح جنگ:

در پی ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش در 28 ژوئن 1914 در سارایوو (صربستان)، مجارستان و اتریش در 28 ژوئیه 1914به صربستان اعلان جنگ دادند و این جنگ خیلی زود عالمگیر شد.
این جنگ 5 سال طول کشید و با شکست آلمان و پذیرفتن شرایط ترک مخاصمه متفقین به فرماندهی ژنرال فوش فرانسوی در 11نوامبر 1918  پایان یافت و معاهده ورسای در 28 ژوئن 1919 برای پرداخت غرامت جنگی سنگین به آلمان تحمیل شد و امپراتوری عثمانی به کشور های تحت الحمایه انگلیس و فرانسه تقسیم شد.
در این جنگ 65 میلیون نیروی نظامی بسیج شده بود.
  تلفات این جنگ 9 میلیون نفر کشته،22  میلیون نفر معلول و 5 میلیون نفر مفقود بود. شاید وجود همین تلفات سنگین بود که کشورهای دنیا را به این فکر ایجاد جامعه ملل انداخت، مجمعی که ناکارآمدی‎اش در اغاز جنگ جهانی دوم به خوبی آشکار شد.