مورخان همیشه چیزهایی را از قلم انداخته اند. هیچ تاریخی، کامل روایت نمیکند. کسی چه می داند شاید هنگام نوشتن ماجرایی در دربار خانی یا سلطانی، مورخ بلند شده برود چیزی بیاورد یا کاری بکند و بعد که برگشته چیزی را از دست داده. چیزی که مهم بوده و او ندیده تا ثبتش کند.
اما همه مورخان در تمام تاریخ ها، یک چیز را کاملا از قلم انداخته اند. چیست آن؟!
هیچ مورخی، ملاحظۀ لبخندها را نکرده است. هیچکس هیچ جایی ننوشته که بعد از فلان واقعه و بیسار پیشامد، لبخند از روی لب چند نفر رخت بربست. ننوشته پیش از هجوم مغولان بر نیشابور، چند کودک می خندیدند. حتی ننوشته انها که به شهر زیرزمینی پناه بردند تا از هجوم مغولان در امان باشند در همان دالان های تاریک زیرزمین هم شاید لبخندی زده اند، لبخند از اینکه نجات یافته اند اما بعد که مغولان بر شهر آب بستند تا کسی در همان زیر زمین ها هم زنده نماند، چند لبخند از لبها گریخته و تبدیل به فریاد و گریه شده؟
نه! هیچ مورخی از لبخندها ننوشته است. شاید کار مورخان جدید باید این باشد که بروند و در کتابهای تاریخ بگردند تا صحنه هایی را پیدا کنند که میشده لبخندی بر لبی نشانده باشد.
سلام
تاریخ چیزی است که ما از گذشته برای خود می سازیم
می شود هم دنبال لبخندها بود بانو
تاریخ چیزیه ک الان میسازیم ن گذشته بانوی بالا^-^ شوما الان بخند دنبال گذشته نباش
اتفاقا این متن خییییییلییییی قشنگ بود